Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-27@09:04:11 GMT

عوامل ظهور خشونت‌های خونبار در کشور

تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۴۹۸۰۴

عوامل ظهور خشونت‌های خونبار در کشور

اعتماد نوشت: طی ماه جاری برخی رسانه‌ها اخباری از خشونت‌های آنی که منجر به قتل شدند منتشر کردند. ۱۳ تیر ماه جاری خبرگزاری‌ها تیتر زدند: «مشاجره بر سر قیمت مرغ باعث قتل شد.» ۱۴ تیر ماه جاری خبرگزاری‌ها تیتر زدند: «درگیری بر سر نوبت‌گیری صف نان به دلیل شلوغی و طولانی بودن صف در سراوان منجر به قتل شد.»

هرچند فرماندار سراوان پس از انتشار این خبر اعلام کرد که علت قتل ربطی به صف نان نداشته است…، اما وقوع قتل در صف نان رخ داد و نمی‌توان منکر آن شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

۲۱ تیر ماه جاری خبرگزاری‌ها تیتر زدند: «قتل بر سر جای پارک خودرو در تهران»؛ این خبر که به تازگی منتشر شده، در جزییات آن که توسط فرمانده انتظامی شهرستان بهارستان (جنوب غرب تهران) اعلام شده، آمده است: «در بررسی‌های اولیه ماموران پلیس مشخص شد قاتل با همکاری برادران و بستگان خود به علت جای پارک خودرو با مقتول درگیر شده و با ضربات متعدد چاقو او را مصدوم کرده است. متاسفانه شدت جراحات وارد شده به مقتول به حدی بود که او پس از انتقال به بیمارستان به دلیل شدت جراحات وارده جان خود را از دست داد.»

این سه مورد تنها نمونه‌ای از وقوع قتل بر سر کوچک‌ترین مسائل در ماه جاری است. در طول دهه‌های گذشته وقوع قتل‌ها و اتفاقات ناگوار در اخبار حوادث مربوط به قاتلان و افرادی بود که با نقشه قبلی مرتکب جرم و جنایت می‌شدند، حالا «اعتماد» با توجه به خشونت‌های آنی که منجر به جرم و جنایت می‌شود با یک جرم‌شناس و یک روانشناس به گفتگو پرداخته است.

خشونت‌های آنی باعث ضرب و جرح یا قتل می‌شوند

«علی نجفی توانا» جرم‌شناس در مورد موضوع خشونت می‌گوید: «خشونت یک نوع واکنش نسبت به رویدادها، عوامل و شرایط خارجی و بیرونی، درونی یا روانی است. افرادی دست به خشونت می‌زنند که توان گفتمان مدنی یا منطقی ندارند. خشونت انواع مختلفی دارد و هر انسان در زندگی خود ممکن است یا قربانی خشونت شده باشد یا فاعل خشونت بوده باشد.

خشونت می‌تواند به صورت کلامی، تربیتی، فرهنگی، دینی، نظامی، سیاسی، کثری، جسمی، جنسی، نژادی، اقتصادی، اجتماعی و… باشد. هر کدام از این نوع خشونت‌ها می‌تواند معلول برخی از عواملی باشند که یا خشونت را ایجاد یا آن را تقویت می‌کنند. در پیوند با انواع خشونت‌ها یک قاعده حاکم است و آن این است که خشونت‌گران امروز قطعا قربانی خشونت‌گری‌های دیروز بوده‌اند. به‌طور مثال در خانواده توسط والدین، در مدرسه توسط اولیای مدارس و در محیط کار یا محیط‌های اجتماعی توسط افراد دیگر مورد خشونت قرار گرفته‌اند.

امروزه خشونت در تمامی دنیا وجود دارد، اما کیفیت و کمیت آن بسیار مهم است. یعنی چگونگی ارتکاب و آمار خشونت بسته به شرایط ثانوی (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) جامعه دارد، اما نکته‌ای که مربوط به تمام مباحث خشونت می‌شود این است که هر جامعه‌ای که توانسته باشد مشکلات، مسائل و اختلافات یا سوءتفاهم‌های میان مردم و حاکمیت را به حداقل یا آموزش‌های لازم را در جهت بروز خشونت به عنوان آخرین راهکار به اجرا در آورده باشد، آمار پایینی از خشونت در جامعه را تجربه می‌کند.

در این نوع جوامع اختلافات معمولا با گفتمان حل می‌شود، چرا که مردم به مراجع حل اختلاف یا قضایی اعتماد دارند و اگر افرادی مورد خشونت قرار بگیرند به این مراجع مراجعه می‌کنند و به جای راه‌حل خشونت‌آمیز راه‌حل‌های قانونی دریافت می‌کنند، اما در جوامعی همچون ایران، کشور‌های آفریقایی یا کشور‌های همسایه باید با توجه به نوع خشونت به ارزیابی و بررسی آن پرداخت.

به‌طور مثال برخی از این خشونت‌ها، سیاسی است. برخی دینی است؛ مثل خشونت داعش علیه فراق مذهبی. برخی دیگر اجتماعی است…، اما بدترین نوع خشونت، خشونت‌هایی است که باعث می‌شود افراد تحت ضمیر ناخودآگاه برای حل مشکلات حتی مشکلات بسیار کوچک دست به ارتکاب جنایت بزنند. متاسفانه این نوع خشونت در کشور ما طی سال‌های اخیر رو به افزایش بوده است. این نوع خشونت‌ها که از نوع خشونت‌های جسمی است در خانواده، محل کار، اراضی کشاورزی، محیط تجارت، حین رانندگی و… اتفاق می‌افتد که به هیچ طریقی هم نمی‌توان آن را با معیار‌های علمی و انسانی قابل توجیه دانست.

به‌طور مثال پدری بدون درک نیاز‌های اجتماعی فرزندان خود، دخترش را به خاطر رد و بدل کردن پیامک به قتل می‌رساند. برادری، خواهر خود را به خاطر علاقه‌ای که به یک پسر دارد به قتل می‌رساند. پسری به خاطر اینکه از دختر مورد علاقه‌اش جواب منفی شنیده او را آتش می‌زند یا بر سر و صورت او اسید می‌پاشد. فرزندی پدر و مادر خود را به قتل می‌رساند. یعنی به خاطر یک‌سری مسائل کوچک، برخی همدیگر را یا به قتل می‌رسانند یا بعضا با اجیر کردن بعضی افراد دست به ضرب و جرح یکدیگر می‌زنند. این نوع اتفاقات در سال‌های اخیر فراوان بوده است.»

نجفی توانا در ادامه درباره افزایش خشونت توضیح می‌دهد: «خشونت‌های آنی در جامعه ما رو به افزایش است. مثلا در صف گوشت و مرغ درگیری رخ می‌دهد. البته این صف‌ها هم در کشور ما رو به افزایش است و در واقع به نوعی بستر اختلافات افراد را فراهم می‌کند. ترافیک‌های سنگین، گذر از جاده‌ها و بسیاری از اماکنی که افراد از نظر فیزیکی رابطه نزدیک‌تری را در کنار هم تجربه می‌کنند، می‌توانند با یک جرقه، سکانس‌های تلخی را رقم بزنند و منجر به ضرب و جرح یا مرگ شوند.

متاسفانه این سطح از عصبانیت و پرخاشگری ایران را جزو کشور‌های تراز اول دنیا قرار داده است که البته نباید از این نظر به خود ببالیم. خشونت در هر حالتی مربوط به افرادی است که از شرایط عادی خارج شده‌اند. خروج از شرایط عادی بالطبع به موقعیت‌های اولیه و ثانویه بستگی دارد.

در حالت اولیه وقتی جامعه‌ای از لحاظ اقتصادی دچار مشکلات شدیدی باشد و بیکاری، تورم و گرانی افزایش پیدا کرده و امید به آینده کمتر شده باشد، مردم در درون خود و با خود درگیر می‌شوند. در واقع در یک نوع دگرگونی روحی و روانی برای حل مشکلات‌شان به سر می‌برند. این حالات استعداد بالقوه خروج ازعدم تعادل را افزایش می‌دهد البته برخی افراد هم با استفاده از مواد مخدر یا مشروبات الکلی که در کشور ما به حدی است که می‌توان ابراز نگرانی کرد، خود را آرام می‌کنند.

برخی دیگر هم در همان مراحل اولیه به خاطر طاقت کمتر دست به خودکشی می‌زنند و خود را از قید حیات راحت می‌کنند تا بیش از این رنج نکشند. پس از عوامل بالقوه، عوامل ثانویه مثل التهاب‌های سیاسی، اجتماعی، درگیری جناح‌ها، افزایش مالیات‌ها و… برای افراد غیرقابل تحمل است و باقیمانده ظرفیت آن‌ها را از بین می‌برد و تضعیف می‌کند. در چنین حالتی افراد دچار بحران روحی می‌شوند و مدیریت بر خودشان نیز به حداقل می‌رسد.

در این شرایط در جامعه ایرانی چه دارا و چه ندار گرفتار می‌شوند. دارا احساس امنیت نمی‌کند و ندار هم فاقد امنیت اقتصادی و اجتماعی است. با چنین فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی افرادی که تحت‌تاثیر عوامل اولیه و ثانویه قرار گرفتند آماده انفجار هستند؛ بنابراین تمام افراد جامعه ما در حال حاضر خشونت کلامی یا جسمی، نقل محافل اجتماعی‌شان شده و در این مرحله است که می‌گویند؛ بیشتر ایرانیان دچار اختلالات روحی - روانی هستند. یعنی یا افسرده هستند یا ناامید یا استرس و اضطراب دارند.

در نتیجه وجود این پارامتر‌ها افراد را از حالت عادی خارج می‌کند. افرادی که خشونت‌های اولیه و ثانویه را گذرانده‌اند بعضا خود را آماده خشونت‌های بعدی می‌کنند و با خود قمه، چاقو و… حمل می‌کنند. برخی دیگر هم که به این مرحله نرسیده‌اند در مواقع خشونت و درگیری از سنگ، چوب و… استفاده می‌کنند. مجموعه‌ای از این عوامل داستان غم‌انگیز خشونت در کشور شده است.»

این جرم‌شناس در مورد راهکار‌های جلوگیری از افزایش خشونت می‌گوید: «اشتباه مسوولان دولتی، امنیتی، انتظامی کشور ما در این است؛ بدون اینکه به اندازه کافی مطالعه یا از مشاوران مستقل استفاده کرده باشند بر این باورند که با خشونت می‌توانند امنیت را برقرار کنند. این اشتباه وحشتناک و دهشت‌باری است. به‌طور مثال یک فرمانده در یکی از مصاحبه‌هایش اعلام می‌کند؛ ما گردن افرادی که ناهنجاری می‌کنند را می‌زنیم… یا یک مسوول انتظامی در مورد برخی جوانانی که خود قربانی خشونت هستند و به غلط آن‌ها را اشرار می‌نامیم، اعلام می‌کند؛ اشرار را آفتابه به گردن می‌اندازیم و دور خیابان‌ها می‌چرخانیم… یا یک مقام کشوری از واژه؛ برخورد می‌کنیم در صحبت‌هایش استفاده می‌کند… این‌ها همه تظاهر خشونت توسط مسوولان جامعه است.

استفاده از واژگان خشونت‌آمیز در استمرار حاکمیت خشونت در مقابل مردمی که باید از آن‌ها پرسیده شود چرا چنین می‌کنید، درست نیست. مسوولان باید با مطالعه صحبت و برنامه‌ریزی کنند. استفاده از واژگان خشونت آمیز برای ملتی که بیش از سه هزار سال تمدن دارد و حقوق بشر جزو آموزه‌های سنتی و قدیمی ملت بوده، قطعا مورد پذیرش نیست. اگر مردم شاهد یک‌سری رفتار از سوی مسوولان نباشند و متوجه شوند عدالت در کشور برقرار است، قطعا شرایط جامعه بهتر خواهد شد.

افراد؛ بالقوه پاک هستند باید دید چه چیزی این مردمان پاک را تبدیل به جوانان معترض کرده است. یا چه عللی باعث می‌شود افراد به خاطر مسائل کوچک مرتکب قتل و جنایت شوند. جوانان ما عمدتا ناامید و بیکار هستند. مقام رهبری در یکی از سخنرانی‌هایش عنوان کرد که تحصیلکرده‌های ما بیکار هستند و باید فکری به حال‌شان کرد، اما مسوولان به جای حمایت کردن از مردم و مساعد کردن شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ناگهان دست به اقداماتی می‌زنند که باعث بیشتر شدن خشم مردم می‌شود، مثلا ماشین‌های شاسی‌بلند به یک‌سری افراد بخشش می‌شود یا اموال مصادره‌ای به برخی مدیران داده می‌شود… این اتفاقات باعث افزایش خشم در مردم شده است.

به جای این اقدامات باید مردم را دریابند. مسوولان باید متوجه باشند که مردم دچار التهابات روحی - روانی و وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی شده‌اند. وقتی دستور می‌دهند؛ حقوق کارمندان ۲۰ الی ۲۵ درصد افزایش پیدا کند و از طرفی مالیات و عوارضی‌ها را بیش از ۴۰ الی ۵۰ درصد افزایش می‌دهند؛ بنابراین نباید توقعی از مردم داشت. این مسائل باعث خشم افراد می‌شود و به محض اینکه در جایی گرفتار شوند خشم‌شان را بروز می‌دهند و به جان یکدیگر می‌افتند.

افزایش چند درصدی کالا‌های مورد نیاز مردم، همه و همه دست به دست هم می‌دهند که مردم دچار شرایط وخیمی از نظر روحی و روانی شوند و همین موارد باعث می‌شود افراد به خاطر قیمت مرغ، جای پارک خودرو و مسائل کوچک دیگر با هم درگیر شوند و اتفاقات ناگواری مثل قتل رخ دهد.»

مردم در شرایط عادی قرار ندارند در نتیجه حوادث هم عادی نیست

«سارا گلستانی» روانشناس نیز در مورد افزایش آمار خشونت در جامعه و راهکار‌های مقابله با آن به «اعتماد» می‌گوید: «آموزش‌های کنترل خشم دیگر برای مردم کافی نیست. چون هر روز از سوی مسوولان در کشور ایجاد خشم می‌شود. بررسی اخبار نشان می‌دهد که مردم در شرایط عادی قرار ندارند. در نتیجه حوادث هم عادی نیست. مثلا همین قتلی که به دلیل درگیری بر سر جای پارک خودرو رخ داده، عادی نیست و اگر همین‌طور پیش برود حوادث بدتری را شاهد خواهیم بود. اصولا خشم هیجانی است که می‌تواند از انسان محافظت کند؛ بنابراین هر موجودی که جاندار است و قابلیت دفاع از خود را دارد وقتی در مورد حریم‌ها و بقایش احساس خطر کند به واسطه هورمون‌هایی که در بدنش ترشح می‌شود شروع به مقابله یا فرار می‌کند. یکی از نماد‌های این مقابله، خشم است. وقتی خشم به‌طور نرمال و عادی بروز پیدا نکند و سرکوب شود، نمی‌توان گفت که خشم از بین رفته بلکه در انباری از هیجان‌ها باقی مانده و با محرک بعدی فعال می‌شود.

فرض کنید هر فرد روزانه ۱۰ واحد خشم از شرایطی که تحت کنترلش نیست، تجربه کند. به‌طور مثال اینترنت وصل نمی‌شود، یک واحد خشم؛ تاکسی برای رفت و آمد نیست، دو واحد خشم؛ کالا‌ها گران شده و افراد نمی‌توانند کالا‌های مورد نیازشان را خریداری کنند، سه واحد خشم… این روند ادامه پیدا می‌کند و با یازدهمین واحد، فرد بدون هیچ اختیاری این خشم‌ها را بروز می‌دهد. یعنی بروز خشم از کنترل فرد خارج شده است. چرا؛ چون اگر این اتفاق نیفتد تبدیل به بیماری می‌شود و بعضا تعداد زیادی از آدم‌ها در جامعه ما به دلیل اینکه خشم پذیرفته شده نبوده و بیشتر سرکوب شده دچار بیماری می‌شود. نه تنها بیماری روحی - روانی بلکه بیماری‌های روان‌تنی. مثل‌ام اس، سرطان و… اگر خشم‌ها به وقت خودشان بروز داده نشود به پرخاشگری تبدیل می‌شوند.

پرخاشگری درجات مختلفی دارد. از قهر و بی‌محلی نابجا تا توهین، ناسزا و قتل… در حال حاضر تمام افراد جامعه ما پرخاشگری و خشم را تجربه کرده‌اند. افراد از مسائل مختلف ناراحت هستند و در جایی که بتوانند و زورشان برسد آن خشم و پرخاشگری را بروز می‌دهند. ببینید، راهکار‌های مقابله با خشم در حال حاضر در جامعه ما از معنا خارج شده است. چون مسوولان باید به این موضوعات توجه کنند که متاسفانه توجهی نمی‌کنند.

به‌طور مثال در مورد حجاب واکنش‌ها بسیار زننده شده است و تشنج میان افراد جامعه بیشتر شده. این برخورد‌ها عواقب خوبی ندارد و مردم وقتی از این نوع خشم‌ها لبریز شوند جای دیگری آن را بروز خواهند داد؛ بنابراین در درجه اول مسوولان باید متوجه شرایط باشند و به این موضوع فکر کنند که هرچقدر خشم در جامعه فزاینده شود دامن خود آن‌ها را نیز خواهد گرفت.

وضعیت فعلی جامعه اصلا وضعیت بسامانی نیست و مردم هم اقدامی نمی‌توانند انجام بدهند. ببینید، زمانی مخاطب ما مردم بودند و راهکار‌های مقابله با خشم را برای‌شان توضیح می‌دادیم، اما الان مخاطب ما مردم نیستند، چون کاری از دست‌شان برنمی‌آید؛ بنابراین مسوولان باید به فکر چاره اندیشی باشند. این اتفاقات ناگوار اگر همه‌گیر شود دامن تمامی افراد جامعه را می‌گیرد.»

منبع: فرارو

کلیدواژه: خشونت قیمت طلا و ارز قیمت موبایل جای پارک خودرو خشونت های آنی افراد جامعه طور مثال شرایط عادی نوع خشونت خشونت ها جامعه ما واحد خشم ماه جاری کشور ما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۴۹۸۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شناساندن حضرت حجت(عج) به جهانیان؛ اولین گام ظهور

اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی می‌نشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسی را نشناسد و بداند که آن شخص خواهد آمد برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان (عج) هم چنین است. کسانی که آن حضرت را نمی‌شناسند مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمی‌کشند اما کسانی که او را می‌شناسند و ارزش او را می‌شناسند و مقام او را می‌دانند منتظر او می‌مانند.

کسانی که امام زمان را نمی‌شناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفته‌اند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است».

بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران بیرون هستند. 

البته شناخت امام زمان دو گونه است. گونه اول شناخت تاریخی وجود آن حضرت است مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالی است و مانند آن. اما گونه دیگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانیت آن حضرت است که این شناخت کار هر کسی نیست و ظرفیت و لیاقت زیادی می‌خواهد. و در حقیقت اصحاب خاص امام زمان(ع) کسانی هستند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناخته‌اند برای آگاهی از مقام عظیم امامت رجوع به زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانی عمیق و عجیب آن توصیه می‌ شود. همچنین خواندن کتب معتبری که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است می‌تواند انسان را تا حدی به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد. 

در عصر غیبت امام عصر(عج) هم طبق سفارش آن حضرت باید به مجتهد عادل جامع الشرایط که حافظ دین خداست و امور را نظام می بخشد رجوع کرد که تبعیت از چنین فردی تبعیت از امام عصر(عج) شمرده می‌شود. چنانکه امام عصر(عج) در یکی از توقیعات خود می فرماید: «و اما در رویدادهایی که پیش می‌آید، به راویان حدیث مراجعه کنید، زیرا آن‌ها حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان».

آن جا که رهبر معصوم وجود دارد و رهبریِ مصون از خطا و لغزش منحصر به امام است؛ از این رو پیروی کردن از مدعیان رهبری در برابر رهبری معصوم، برخلاف عقل و منطق است؛ زیرا با وجود رهبر معصوم، پیروی از رهبران غیر معصوم، به هیچ وجه قابل توجیه نیست.

حجت‌الاسلام علی الوندی، کارشناس مهدویت و پژوهشگر مؤسسه کلامی احیا در همدان  اظهار کرد: نشانه‌هایی در خصوص ایام قیام و ظهور در روایات بیان شده است، تطبیق دادن جنگ اسرائیل و غزه با روایات پیش از ظهور کار درستی نیست، چرا که ممکن است تا سال‌های سال هم ظهور رخ ندهد و آن زمان ممکن است که جامعه نسبت به قضیه ظهور دلسرد شود، لذا باید بدانیم که ظهور باید مراحل خود را طی کند.

همانطور که مطابق با گفته رهبر انقلاب نزدیک بودن ظهور، نزدیک بودن زمانی نیست بلکه معنوی می‌باشد، یعنی اگر جامعه جهانی از لحاظ معنوی به آمادگی برسد، ظهور اتفاق می‌افتد.

پیرامون یک سری تطبیقات و گره زدن نشانه‌ها به یکدیگر باید دقت کنید که علائم حتمی ظهور حضرت قائم(عج) ۵ علامت است نه بیشتر نه کمتر و سایر نشانه‌ها و علامت‌ها اگر اعتبار داشته باشند، نهایتاً علائم غیر حتمی می‌شوند لذا در این زمینه دقت داشته باشیم که خیل علائمی که برای ظهور بیان می‌شود و برخی نادانسته یا دانسته به آن دامن می‌زنند، علائم غیر حتمی است، ثانیاً تطبیقش بسیار کار دشوار و محتاطانه‌ای است و به راحتی نمی‌شود هر پدیده‌ای را به روایاتی هر چند صحیح تطبیق داد که متأسفانه در عموم مذهبی‌ها و عموم سرورانی که مطالعات تخصصی و دقیق در مباحث مهدویت ندارند، این موضوع به وفور به چشم می‌خورد.

بر اساس دکترین انقلاب و اندیشه‌های امام(ره) و مقام معظم رهبری، هدف انقلاب مهیاسازی مقدمات ظهور امام زمان(عج) است، لذا حتی اگر ناخواسته توجه مردم فلسطین به مهدویت هم نباشد، این دلگرمی مردم فلسطین به انقلاب اسلامی آن‌ها را به سمت قضیه مهدویت هدایت می‌کند چرا که خمیر مایه و غایت انقلاب اسلامی، جریان مهدویت است.

اینجاست که جریانات فلسطین با مهدویت و ظهور و قیام حضرت حجت(عج) گره می‌خورد و این انقلاب اسلامی است که نقش گره را ایفا می‌کند. از آنجایی که اسرائیل دشمنی است که از نگرش و بینش صحیح نسبت به مباحث معرفتی و دین حق به دور است طبیعتاً نابودی آن زمینه‌سازی قوی برای ظهور خواهد بود. البته علاوه بر روایات همچنان که گفته شده در ابتدای سوره اسراء وعده نابودی یهودیان در آستانه ظهور و یا همراه با ظهور مهدی موعود داده شده است.

متأسفانه ما هنوز در بدیهیات گفتمان‌سازی جهانی مهدویت مانده‌ایم که یک هدف جهانی هم است، اولین وظیفه فضای نخبگانی ما این است، در شرایط ناآرامی جهانی و بریدن ملت‌ها از نظام لیبرال، مهدویت را به گونه‌ای در جهان ترویج دهند که جهانیان بدانند ما یک حضرت مهدی(عج) داریم، یعنی اولین گام برای پیشبرد قضیه مهدویت، شناساندن حضرت به مردم جهان است که اصلا بفهمند حضرت مهدی(عج) هست، او چه کسی است و چه شاخصه‌هایی دارد؟ و بدانند ما در عصر غیبت قرار داریم و باید خودمان را برای ظهور آماده کنیم.

متأسفانه ما نتوانستیم پایه‌ای‌ترین مباحث مهدویت را در ذهن مردم جهان تثبیت کنیم، یعنی ابتدا باید گفتمان‌سازی وجود حضرت را در ذهن جهانیان تبیین کنیم، تا وقتی مردمان جهان اسم آن حضرت را می‌شنوند سؤال در ذهن آن‌ها ایجاد شود که اصلاً حضرت مهدی کیست.

بر طبق آیات موجود در قرآن، تعبیری وجود دارد که می‌گوید دشمنان اسلام می‌خواهند نور دینی که خداوند روشن کرده است را خاموش کنند، اما اراده خدا بر این است که این نور به اتمام برسد، ولی دشمنان ممکن است که ازین قضیه خشنود نشوند و بخواهند سدسازی کنند؛ «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»(صف، آیه۸)؛ آنان تصمیم دارند که نور خدا را با دهان‌های خود خاموش کنند، در حالی که خداوند کامل کننده نور خویش است، هرچند کافران ناخشنود باشند.

این آیه شریفه نشان می‌دهد که قبل از ظهور نوری وجود خواهد داشت که خداوند اراده کرده تا به نقطه تاریخی خودش برسد لذا این تعبیر بدان معنا نیست که آن جورها باید به سر حد نهایی خود برسند تا ظهور اتفاق بیفتد، درست است که ممکن است ظلم و فساد در جهان گسترش یابد، اما در کنار گسترش ظلم و فساد، نوری وجود دارد که در دالان تاریخ توأم با ظلم، رو به صعود خواهد بود. به همین سبب قبل از ظهور صلاح و خیر به نقطه صفردرصدی نخواهد رسید بلکه با تفکیک دو جبهه حق و باطل، جبهه نورانیت نیز پیوسته شدت خواهد یافت.

انقلاب اسلامی در نقطه‌ای ظهور کرد که نظریه‌پردازان غربی به این نتیجه رسیده بودند که دین دیگر کارایی خود را از دست داده است و بشر نمی‌تواند با دین به سعادت خود برسد، اما انقلاب اسلامی این نگاه را به طور کلی عوض کرد و به مردم جهان ثابت کرد که نگاه اشتباهی به آن‌ها القا شده است.

انقلاب اسلامی همان نوری است که در در اوج ناامیدی مردم دنیا به ظهور رسید و آن دین‌گرایی خالی از تحریف حول محور جمهوری اسلامی به جهان تزریق شد، ناگفته نماند مقاومت‌ها و بیداری‌هایی که برای مقابله با ظلم و جور به وجود می‌آیند، تحت تأثیر آن نوری (انقلاب اسلامی) که در وسط قرار گرفته به وجود آمده‌اند و اگر نبود این تکیه‌گاه معرفتی و معنوی و مقاومت پویا و زنده در میدان، مقاومتی در سطح کلان در مقابله با نظام سلطه غرب شکل نمی‌گرفت.

لذا مهم‌ترین وظیفه‌ای که می‌توان برای عموم مردم بیان داشت اولاً آشنایی کامل با گفتمان انقلاب اسلامی و ثانیاً صدور انقلاب اسلامی به هرکس که در توانشان هست. شاهد این هستیم مقام معظم رهبری برخی کلیدواژه‌ها را مورد استفاده قرار می‌دهند مثل آتش به اختیار، جنگ روایت‌ها، جهاد تبیین و ...؛ اینها همه ناظر به این موضوع می‌تواند تعریف خاص داشته باشد و وظیفه خاصی را به دوش رهروان قرار بدهد.

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

دیگر خبرها

  • خشونت علیه زنان در خانه / زنان چه کنند؟
  • غیرت؛ دگرگونی عقلانی
  • این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • این که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • امام جمعه مهاباد: کارگران از عوامل اصل قدرت ایران اسلامی هستند
  • کارگران از عوامل اصل قدرت ایران اسلامی هستند
  • علم الهدی: در بحث حجاب، نمی‌شود مردم یک گوشه بنشینند و تماشاچی باشند
  • شناساندن حضرت حجت(عج) به جهانیان؛ اولین گام ظهور
  • نقش روانشناسی و مشاوره در ارتقاء بهداشت روانی جامعه با اهمیت است
  • لزوم فرهنگ سازی مراجعه به مشاوره، ضرورت جامعه مدرن